دستنامه‌­ها، چرا و چگونه؟

رمز موفقیت علمی، ترجیح دادن «تفکر» بر «یادگیری» است؛ و این حقیقت آموزش است.

جمله بالا نقلی است از مضامین یکی از جملات انیشتین؛ و به نظر می­رسد اکثر اندیشمندان همین­طوری به علم نگاه کرده­اند.

اکثر دروس پایه و تخصصی در هر دو سطح کارشناسی و تکمیلی در رشته­های مهندسی مکانیک و عمران، عین یا شبیه هم هستند. هرچند سازه­های دریایی از رشته­های تکمیلی مهندسی عمران است، ولی برخی مباحث این حوزه بیشتر مبنای  مکانیکی دارند؛ ضمنا حجم زیادی از کارهای حوزه دریا در مهندسی مکانیک، اشتراکات و مبانی عمرانی دارند. از این حیث، مهندسی دریا و سازه­های فراساحلی عملاً بین دو رشته عمران و مکانیک قرار دارد.

     اهمیت مباحث سازه­های فراساحلی نفت و گاز بر کسی پوشیده نیست. محیط بسیار پیچیده دریا، شرایط خاص آن، ابعاد عظیم سازه­های مربوطه، باعث وجود مسائل متعددی در این حوزه شده است. اشتراکات مبنایی بین سازه­های دریایی و مهندسی زلزله، کافی است تا افراد علاقمند بتوانند همزمان به هر دو حوزه بپردازند. اولین شرط پیشرفت در هر حوزه­ای تدوین کتب درسی و تکمیلی بر مبنای نیازهای بومی است. اهمیت ضرورت وجود مجموعه‌ي مدوّني از كتاب‌هاي درسی در حوزه­هایی نظیر مهندسی دریا و زلزله، بركسي پوشيده نيست.

آموزش مبتني بر سرفصل‌هاي مناسب در دانشگاه‌ها و مراكز آموزشي، ارتقاء دانش و تجربه‌ي مهندسان، تعريف و طرح مسائل پژوهشي بومی، مستلزم وجود كتاب‌هايي است كه علاوه بر كيفيت علمي، با نياز‌هاي بومي، انطباق داشته باشد. در راستاي رسيدن به هدف بزرگ جامعه‌ي ايمن كه لازمه‌ي حيات پايدار بشري براي سير تكامل است، طي تلاشي مستمر در حدود از دو و نیم دهه، دوره‌های زیر تدوین شده است.

دوره مهندسی زلزله:

این دوره شامل کتاب­های هدفمند در حوزه مهندسی زلزله می­باشد. فرایند شروع مطالعات مربوطه در این زمینه از سالهای 1375 به صورت مستمر آغاز شد. مطالعه کتاب­ها و مقالات در حوزه­های مرتبط با شرایط ایران از جمله سازه­های بنایی، نیمه­اسکلتی و نیمه­مهندسی به­طور مرتب مورد مطالعه و بررسی قرار می­گرفت. شرایط ساخت و ساز و نوع مصالح به­کار رفته در ساختمان­ها و مشاهده رفتار آن­ها در زلزله­های گذشته و شناخت معضلات موجود، مسیر محتوا و ساختار کتاب­ها را مشخص نمود. این کتاب­ها در قالب دستنامه­های پیاپی به مرور منتشر شد.

  • دستنامه‌ مهندسي زلزله

  • دانشنامه مهندسی زلزله

(هر دانشنامه زلزله، ترکیبی از چند دستنامه زلزله متوالی است.)

دوره مهندسی دریا و فراساحل: از سال­های 1380 هم­زمان با شروع دکترا و ورود به حوزه­ی مهندسی دریا و سازه­های دریایی، بر اساس نیازهای آموزشی که مکمل دروس گذارنده شده بود، به مرور بر اساس مطالعه کتب و مقالات، محتواهایی آماده شد. از سال 1390 به بعد همزمان با ورود به گروه مهندسی دریا دانشکده مهندسی مکانیک دانشگاه صنعتی شریف، مجدانه در راستای دروس مورد نیاز برای دانشجویان مهندسی دریا و راه­اندازی چند درس جدید، فعالیت­های هدفمندی انجام شد. از سالهای 1395 به مرور مطالب تهیه شده در قالب دستنامه­های سازه­های دریایی منتشر شد. مشابه دوره مهندسی زلزله، در اینجا نیز با ترکیب شماره­های پیاپی از دوره دستنامه، کتاب­های دانشنامه مهندسی دریا شکل گرفت.

دستنامه سازه­های دریایی

دانشنامه مهندسی دریا 

(هر دانشنامه مهندسی دریا، ترکیبی از چند دستنامه سازه دریایی متوالی است.)

دوره ترجمه و ویرایش متون فنی:

یکی از اقدامات مربوط به کتاب­ها ترجمه متون مناسب بود. این ترجمه­ها توسط علاقمندان انجام ­شده و بنده فرایند ترجمه را مدیریت کرده و ویرایش­های ادبی و فنی را انجام ­می­دادم.

ترجمه متون فنی (عمران)

دوره درسنامه:

اولین مطالب مدون برای کتاب به سال 1375 برمی­گردد که مسائل متعددی از درس مقاومت مصالح را برای کلاس­های تمرین حل کردم. بعدها مطالب مدون تدریس شده در دروس استاتیک، دینامیک، مقاومت مصالح و تحلیل سازه­ها را در قالب کتاب­های درسی تدوین نمودم. این مجموعه با عنوان درسنامه منتشر می­شود.

درسنامه
(دروس پایه­ مقطع کارشناسی)

ویژگی کتب تدوین شده در این سری­ها:

  • عدم استفاده از دانشجویان در تولید کتاب (فقط دانشجویان علاقمند برای نمونه­خوانی قبل از چاپ به همکاری دعوت می­شوند که اسم تمامی این عزیزان در بخش سخن مؤلف آورده می­شود.) تمامی مطالب حاصل تلاش خود نویسنده می­باشد. در کارهایی که بخشی از عزیزان همکاری داشته­اند با دقت، کار آنها در بخش سخن مؤلف، مورد اشاره دقیق قرار گرفته است.
  • توجه به سرفصل­های مصوب و نیز سرفصل­هایی که مورد غفلت واقع شده­اند.
  • رعایت استانداردهای ساختاری

ادامه متن را فقط افرادی که علاقمند به کارهای متداوم علمی هستند، خوب است بخوانند؛ برای سایرین ضرورتی ندارد.

     … آن­چه روش بنده در تحصیل در دوره دبیرستان بود، تفکر مداوم برای حل مسائل بود. عمده مسائل المپیادهای فیزیک و ریاضی را با حوصله مورد برسی قرار می­دادم. درست است که رسیدن به حل برایم جالب بود، ولی بسیار جذاب­تر، لحاظاتی بود که به فکر کردن برای حل می­گذشت. معلم جبر سال سوم دبیرستان، تنها کسی بود که اکثر جلسات، مسائلی در حد المپیادهای استانی و برخی مواقع هم در سطح کشوری، در کلاس مطرح می­کردند که غیر از یک مورد که یک مسأله هندسه بود و حل آن برایم یک هفته طول کشید (و در تمام طول هفته به آن فکر میکردم)، بقیه را سر کلاس حل می­کردم. یکی از زیباترین صحنه­هایی که از دبیرستان به یاد دارم، خوشحالی وصف­ناپذیر آقای دلقندی معلم همان کلاس بود وقتی که بعد از یک هفته حل آن مسأله را دید.

     … بعد از ورود به دانشگاه از همان ابتداي تحصيل در رشته­ي عمران در دانشگاه صنعتي شريف (سال 1373) برنامه­اي جدي براي كار علمي داشتم، ولي برايم روشن نبود كه دقيقاً قرار است چه كاري انجام دهم. …

مقاومت مصالح

در سال­های 74 و 75 چند دوره دستیار کلاس مقاومت مصالح شدم و در آن مدت، بیش از 500 مسأله را گرداوری و تحلیل کردم. اوایل سال 76 مجموعه مفصلی از این مسائل را تبدیل به یک کتابچه کردم، ولی هرگز تصمیم به چاپ آن نگرفتم. بخش­های عمده­ای از آن را در سال­های بعد به دوستانی که می­خواستند مقاومت مصالح تدریس کنند، تحویل دادم. بعدها تصمیم گرفتم مطالبی را که در قالب مقاومت مصالح و سایر دروس نظیر استاتیک و یا دینامیک و در مقطع کارشناسی درس داده بودم را در قالب درسنامه چاپ کنم.

مهندسی زلزله

به ­علت آنكه در سال 76 برنامه­اي را كه در سال 73 برايم مبهم بود، تقريباً روشن شده بود و تصميم خود را گرفته بودم كه روي مباحث ارتعاشاتی (نظیر امواج و زلزله) كار كنم، مطالعه­ی كتب مرتبط با ارتعاشات، مهندسي زلزله، امواج و مقالاتي در اين زمينه را به­طور جدي در برنامه­ي خود گذاشتم. به­طور مرتب برخي از ايام هفته را صبح تا عصر در كتابخانه­ي دانشگاه صرف ورق زدن مقالات مربوطه مي­كردم. چون آن موقع نيز مثل الان اطلاعاتم بسيار اندك بود، خيلي كم از مطالب مقالات سر در مي­آوردم ولی تقريباً افق دوردست را براي خودم ترسيم كرده بودم. در سال­های سوم و چهارم کارشناسی (75 و 76) به­علت علاقه به مباحث مکانیک جامدات، اکثر دروس کارشناسی و برخی دروس ارشد آن را در دانشکده مهندسی مکانیک گذرانده یا مستمع آزاد شرکت کردم. به­علت آن‌كه تصميم قطعي خود را گرفته بودم كه در موضوعات مرتبط با  ارتعاشات و مهندسي زلزله كار كنم، در گرايش کارشناسی ارشد، مهندسي زلزله را در دانشگاه صنعتي شريف ادامه دادم. در همان سال به طور هم­زمان در کنکور کارشناسی ارشد مهندسی سیستم­های اقتصادی اجتماعی نیز شرکت کردم (آن موقع­ها دوره­ی کارشناسی ارشد مهندسی سیستم­های اقتصادی اجتماعی به طور مستقل برگزار می­شد) و با رتبه یک رقمی شروع کردم. ولی خیلی زود فهمیدم که این راه با خواسته من منطبق نبوده و همان گرایش مهندسی زلزله را ادامه دادم و به­طور جدی در کنار آن دروس دانشکده مهندسی مکانیک در دروه­های ارشد و دکترای جامدات را نیز گذرانده یا پیگیری می­کردم. علاوه بر كار روي دروس اين رشته، تقریباً تمامی دروس مرتبط با گرايش كارشناسي ارشد سازه و مكانيك جامدات را در دانشكده هاي عمران و مكانيك گذراندم. در دوره­ی كارشناسي ارشد، افق برنامه­اي كه در سال 73 برايم مبهم بود، بسيار روشن‌تر شده بود. مي‌دانستم كه قرار است چندین سال و مثلاً روزي ميانگين 8 ساعت به مباحث مهندسي ارتعاشی و کاربردهای آن در مهندسی بپردازم و حاصل آن­را در قالب چندین کتاب با یک عنوان کلی و مشترک منتشر کنم. اصلاً امتحانات دروس برایم اهمیتی نداشت، هرچند در سال1377 در بین فارغ­التحصیلان ممتاز (ورودی 73) بودم و 1379 در بین فارغ­التحصیلان ارشد، رتبه‌ی اول شدم، ولی تمام سوگیری کارهایم برای هدف مشخصی بود. مطالبي كه در سال چهارم كارشناسي و دو سال كارشناسي ارشد در اين خصوص گرد­آوري كرده بودم در حدود 1000 صفحه بود كه به ارتعاشات، مهندسي زلزله، طراحي لرزه­اي و سازه­هاي بنايي مربوط مي­شد. بیش از نیمی از آن­ها مطالبي بود كه ترجمه به­شمار نمي­آمد، بلكه نگرشي شايد جديد و دسته­بندي نويني در تركيب­بندي مطالب بود. تصميم گرفتم آنها را در قالب شاید 3 كتاب منتشر كنم و كارهاي مقدماتي آن­ها را هم در سال 1377 تا 1379 انجام دادم. بعد از چندبار بررسي، منصرف شدم ولي هر روز به آن­ها مطالبی اضافه مي­كردم. تا آن زمان بیش از 700 جلد كتاب مرتبط با دروس مختلف دانشگاهي به زبان­هاي فارسي و انگليسي را تهيه كرده بودم. البته همه­ي صفحات تمام كتاب­ها را نمي­خواندم. مثلاً در يك كتاب فقط به يك مثال كه جاي ديگر تكرار نشده بود می­پرداختم و بقيه­اش را فقط ورق می­زدم. در چند زمينه مرتبط با مهندسي زلزله مقالات متعددي را تهيه كردم. از سال 1376 تا 1379 مجموعه­ي خوبي از مقالات مورد علاقه كه در مجلات و كنفرانس­هاي كتابخانه­ي دانشگاه بود تدوين كردم، حدود 200 مقاله بود. برخي را دقيق مي­خواندم، برخي را هم در حد چنددقيقه فقط تماشا مي­كردم. كتب موجود در اكثر كتابخانه­هاي دانشگاه شريف را كه به­نحوي با رياضي، ارتعاشات و زلزله مرتبط بود نگاه كردم.

چاپ کتب

در سال 1385 حدود 3000 صفحه مطلب آماده­ی چاپ داشتم. هنگامي كه پیشنهاد تهيه­ي تفسیر استاندارد 2800 به اينجانب داده­شد، برنامه­ي قبلي خود را اندكي تغيير دادم و حدود 1200 صفحه از آن مطالب را در قالب تفسير و تشريح 2800 چاپ كردم. در سال­هاي 1385 و 1386 بازخورد بسیار مثبتي از كتب تفسير استاندارد 2800 توسط خوانندگان محترم به من منتقل شد و اندك ابهامي هم كه در افق برنامه­ريزي و هدف خود داشتم رفع شد. تصميم به تكميل مطالبي گرفتم كه تا آن روز گرد­آوري كرده بودم. تا آن زمان تمام فعاليت­هاي آموزشي، پژوهشي، حرفه­اي و اوقات فراغت خود را در راستاي اين هدف تنظيم كرده بودم و از سال 86 مصمم­تر به­ این کار ادامه دادم. برخي روزها از صبح تا شب 50 صفحه مطلب تدوين مي كردم، چون سبقه­ی چندین ساله را داشتم. سعي داشتم تركيب­بندي مطالب و ساختار كتاب­ها تا حدي نو باشد. هدف اين بود كه كتاب­ها مورد استفاده­ی دانشجويان و مهندسان يا هر دو واقع شود. مجدانه مطالعه، تحقيق و نوشتن را ادامه دادم. البته اين كار علاوه بر زمان، نياز به هزينه­هاي مالي بسيار زيادي هم داشت. در سال 1388 چند هزار صفحه مطلب تايپ­شده، ويرايش­شده و بازخواني­شده داشتم. به­طور جدي تصميم به نشر اين مطالب گرفتم. از سال­ 1388 كه به نشر آنها پرداختم، همواره در حال تدوين مطالب جديد هم بودم. … اگر يك دانشجوي علاقه­مند و باانگيزه در طول سالیان تحصیل و تدریس نزدیک به دو و نیم دهه، و با تلاش شبانه­روزي براي رسيدن به يك هدف مشخص به­طور متوسط روزي 6 تا 14 ساعت يعني ماهانه حدود 350 ساعت به تلاش علمي هدفمند بپردازد و تمام كارهاي خود را در اين مسير تنظيم كند و هر روز به طور متوسط حدود سه تا پنج صفحه مطلب برای چاپ تهیه و تدوین باشد، نشان­دهنده­ی استفاده از فقط قسمت اندکی از انرژی و استعدادی است که خداوند در نهاد همه‌ی ما به ودیعه نهاده است.

اغلب این کتاب­ها در انتشاراتی زیر چاپ می­شود:

بنای دانش

محمدرضا تابش‌پور
banayedanesh.ir
بیشتر بخوانید: درباره کتاب‌ها